مموری کارت ذهن مخدوش یک موجود ناشناخته. . . WTF?!... چهار شنبه 20 / 6 / 1391برچسب:, :: 23:47 :: نويسنده : Phantom etkh
رفتیم عروسی. . . بازم زنونه مردونه جدا بود. . مهمونا زیاد و زیادتر میشدن. . . مهمونا که خیلی زیاد شدن فیلمبردار هم اومد. . ما از فامیلای عروس بودیم. . ولی دقیقا فامیلای عروس و داماد رو میتونستین تشخیص بدین. . آخه فامیلای داماد همه خوش لباس, همه شیک, همه خوش رقص و همه با کلاس بودن. . . حالا فامیلای عروس که ما باشیم نصفیا لباسا گل منگولی, همه تو فاز شنگول و خاکی, تو رقصیدن نصفمون داغون بودیم. . . مثلا تو فیلم دامادیا داشتن خیلی شیک میرقصیدن ولی ما ها داشتیم وسط دوربین جوادی میرفتیم! ! ! . . . ولی در کل خوش گذاشت. . . نظرات شما عزیزان: Sherry-shareh
![]() ساعت17:15---9 تير 1392
Eshgesh be hamone!
![]()
درباره وبلاگ سلام. . . مرسی ک وبلاگه مارو هم وبلاگ حساب کردین! . . . تو این وبلاگ میخوام خاطراتم رو واستون بنویسم. . حالا چه شاد باشه چه ناراحت کننده و چه مسخره. . .امیدوارم از خوندن خاطراتم لذت ببرین. . . آخرین مطالب پيوندها نويسندگان |
|||||
![]() |